چگونه واردات و صادرات بر اقتصاد تأثیر می گذارد
در اقتصاد جهانی امروز، مصرف کنندگان عادت دارند محصولات را از هر گوشه جهان در فروشگاه های مواد غذایی و خرده فروشی های محلی خود ببینند.
این محصولات خارج از کشور – یا واردات – انتخاب های بیشتری را برای مصرف کنندگان فراهم می کند.
از آنجایی که آنها معمولاً ارزانتر از سایر محصولات داخلی تولید میشوند، واردات به مصرفکنندگان کمک میکند تا بودجههای پرتنش خانوار خود را مدیریت کنند.
نکات کلیدی
فعالیت واردات و صادرات یک کشور می تواند بر تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز و سطح تورم و نرخ بهره تأثیر بگذارد.
افزایش سطح واردات و کسری تجاری فزاینده می تواند تاثیر منفی بر نرخ ارز کشور داشته باشد.
ارز داخلی ضعیف تر صادرات را تحریک می کند و واردات را گران تر می کند. برعکس، ارز داخلی قوی مانع صادرات و ارزانتر شدن واردات میشود.
تورم بالاتر همچنین می تواند با تأثیر مستقیم بر هزینه های ورودی مانند مواد و نیروی کار بر صادرات تأثیر بگذارد.
وقتی واردات بیش از حد به یک کشور در رابطه با صادرات آن – که محصولاتی هستند که از آن کشور به مقصدی خارجی ارسال می شود – وارد می شود، می تواند تعادل تجاری یک کشور را مخدوش کند و ارزش پول آن کشور را کاهش دهد.
کاهش ارزش پول یک کشور می تواند تأثیر زیادی بر زندگی روزمره شهروندان یک کشور داشته باشد زیرا ارزش یک ارز یکی از بزرگترین عوامل تعیین کننده عملکرد اقتصادی یک کشور و تولید ناخالص داخلی (GDP) آن است.
حفظ تعادل مناسب بین واردات و صادرات برای یک کشور بسیار مهم است.
فعالیت واردات و صادرات یک کشور می تواند بر تولید ناخالص داخلی یک کشور، نرخ ارز و سطح تورم و نرخ بهره تأثیر بگذارد.
اثر بر تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازه گیری گسترده ای از فعالیت اقتصادی کلی یک کشور است. واردات و صادرات اجزای مهم روش مخارج محاسبه تولید ناخالص داخلی هستند.
تولید ناخالص ملی=C+I+G+( X-M)
جایی که:
C=هزینه های مصرف کننده برای کالاها و خدمات
I=هزینه های سرمایه گذاری روی کالاهای سرمایه ای تجاری
G=هزینه های دولت برای کالاها و خدمات عمومی
X=صادرات
M=واردات
در این معادله، صادرات منهای واردات (X – M) برابر با صادرات خالص است.
از این معادله مشخص می شود که هر چه ارزش خالص صادرات بیشتر باشد، تولید ناخالص داخلی یک کشور بیشتر است. همانطور که قبلاً بحث شد، صادرات خالص با قدرت پول داخلی همبستگی معکوس دارد.
زمانی که صادرات بیش از واردات باشد، رقم خالص صادرات مثبت است.
این نشان می دهد که یک کشور مازاد تجاری دارد. زمانی که صادرات کمتر از واردات باشد، رقم خالص صادرات منفی است. این نشان می دهد که کشور دارای کسری تجاری است .
مازاد تجاری به رشد اقتصادی یک کشور کمک می کند.
وقتی صادرات بیشتر می شود، به این معنی است که سطح تولید بالایی از کارخانه ها و تأسیسات صنعتی یک کشور وجود دارد و همچنین تعداد بیشتری از افراد مشغول به کار هستند تا این کارخانه ها را فعال نگه دارند.
هنگامی که یک شرکت سطح بالایی از کالا را صادر می کند، این نیز معادل جریان وجوه به داخل کشور است که هزینه های مصرف کننده را تحریک می کند و به رشد اقتصادی کمک می کند.
چگونه واردات و صادرات بر شما تأثیر می گذارد؟
وقتی کشوری کالا وارد می کند، این نشان دهنده خروج سرمایه از آن کشور است.
شرکت های داخلی وارد کننده هستند و به نهادهای خارج از کشور یا صادرکنندگان پرداخت می کنند.
سطح بالای واردات نشان دهنده تقاضای قوی داخلی و رشد اقتصادی است.
اگر این واردات عمدتاً دارایی های مولد مانند ماشین آلات و تجهیزات باشد، این امر برای کشوری مطلوب تر است زیرا دارایی های مولد بهره وری اقتصاد را در بلندمدت بهبود می بخشد.
اقتصاد سالم اقتصادی است که هم صادرات و هم واردات در آن رشد داشته باشند.
این معمولاً نشان دهنده قدرت اقتصادی و مازاد یا کسری تجاری پایدار است.
اگر صادرات در حال رشد است، اما واردات به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، ممکن است نشان دهد که اقتصادهای خارجی در وضعیت بهتری نسبت به اقتصاد داخلی قرار دارند.
برعکس، اگر صادرات به شدت کاهش یابد اما واردات افزایش یابد، ممکن است نشان دهد که اقتصاد داخلی بهتر از بازارهای خارج از کشور است.
به عنوان مثال، کسری تجاری ایالات متحده زمانی که اقتصاد به شدت در حال رشد است بدتر می شود.
این سطحی است که واردات آمریکا از صادرات آمریکا بیشتر است. با این حال، کسری تجاری مزمن ایالات متحده مانع از ادامه داشتن یکی از مولدترین اقتصادهای جهان نشده است.
با این حال، به طور کلی، افزایش سطح واردات و کسری تجاری رو به رشد میتواند بر یک متغیر کلیدی اقتصادی، یعنی نرخ ارز یک کشور، یعنی سطحی که در آن پول داخلی آنها در برابر ارزهای خارجی ارزشگذاری میشود، اثر منفی بگذارد.
تاثیر بر نرخ ارز
رابطه بین واردات و صادرات یک کشور و نرخ مبادله آن پیچیده است زیرا یک حلقه بازخورد دائمی بین تجارت بینالمللی و نحوه ارزشگذاری پول یک کشور وجود دارد. نرخ ارز بر مازاد یا کسری تجاری اثر می گذارد که به نوبه خود بر نرخ ارز و غیره تاثیر می گذارد. اما به طور کلی، ارز داخلی ضعیف تر، صادرات را تحریک می کند و واردات را گران می کند. برعکس، ارز داخلی قوی مانع صادرات و ارزانتر شدن واردات میشود.
به عنوان مثال، یک قطعه الکترونیکی با قیمت 10 دلار در ایالات متحده را در نظر بگیرید که به هند صادر می شود. نرخ مبادله را 50 روپیه در برابر دلار آمریکا فرض کنید. بدون توجه به هزینه های حمل و نقل و سایر هزینه های مبادلاتی مانند عوارض واردات در حال حاضر، قطعه الکترونیکی 10 دلاری برای واردکننده هندی 500 روپیه هزینه خواهد داشت.
اگر قرار بود دلار در برابر روپیه هند تا سطح 55 روپیه (به یک دلار آمریکا) تقویت شود و با فرض اینکه صادرکننده آمریکایی قیمت قطعه را افزایش ندهد، قیمت آن به 550 روپیه (10 در 55 دلار) افزایش می یابد. برای وارد کننده هندی این ممکن است واردکننده هندی را مجبور کند که به دنبال قطعات ارزانتر از مکانهای دیگر باشد. بنابراین افزایش 10 درصدی دلار در برابر روپیه رقابت پذیری صادرکننده آمریکایی در بازار هند را کاهش داده است.
در همان زمان، با فرض نرخ تبدیل مجدد 50 روپیه به یک دلار آمریکا، صادرکننده پوشاک در هند را در نظر بگیرید که بازار اصلی آن در ایالات متحده است. زمانی که درآمدهای صادراتی دریافت می شود (غفلت از هزینه های حمل و نقل و سایر هزینه ها).
اگر روپیه به 55 روپیه در برابر یک دلار آمریکا کاهش یابد، صادرکننده اکنون می تواند برای دریافت همان مقدار روپیه (500) پیراهن را به قیمت 9.09 دلار بفروشد. بنابراین کاهش 10 درصدی روپیه در برابر دلار، رقابتپذیری صادرکننده هندی را در بازار ایالات متحده بهبود بخشیده است.
نتیجه افزایش 10 درصدی دلار در برابر روپیه، صادرات قطعات الکترونیکی ایالات متحده را غیررقابتی کرده است، اما پیراهن های وارداتی هند را برای مصرف کنندگان آمریکایی ارزان تر کرده است. طرف دیگر این است که کاهش 10 درصدی روپیه، رقابت پذیری صادرات پوشاک هند را بهبود بخشیده است، اما واردات قطعات الکترونیکی را برای خریداران هندی گران تر کرده است.
زمانی که این سناریو در میلیون ها تراکنش ضرب شود، حرکت ارز می تواند تاثیر شدیدی بر واردات و صادرات یک کشور داشته باشد.
تاثیر بر تورم و نرخ بهره
تورم و نرخ بهره عمدتاً از طریق تأثیر آنها بر نرخ ارز بر واردات و صادرات تأثیر می گذارد. تورم بالاتر معمولاً منجر به افزایش نرخ بهره می شود.
مشخص نیست که آیا این منجر به ارز قوی تر یا ضعیف تر می شود.
تئوری ارز سنتی معتقد است که ارزی با نرخ تورم بالاتر (و در نتیجه نرخ بهره بالاتر) در برابر ارزی با تورم کمتر و نرخ بهره کمتر کاهش می یابد. بر اساس تئوری برابری نرخ بهره بدون پوشش ، تفاوت در نرخ بهره بین دو کشور برابر است با تغییر مورد انتظار در نرخ ارز آنها. بنابراین اگر تفاوت نرخ بهره بین دو کشور مختلف دو درصد باشد، انتظار میرود که ارزش پول کشوری که نرخ بهره بالاتری دارد، در برابر پول کشوری که نرخ بهره پایینتر دارد، دو درصد کاهش یابد.
با این حال، محیط با نرخ بهره پایین که از زمان بحران اعتباری جهانی 2008-2009 در اکثر نقاط جهان معمول بوده است، منجر به این شده است که سرمایهگذاران و سفتهبازان بازدهی بهتر ارائه شده توسط ارزهای با نرخ بهره بالاتر را دنبال کنند. این امر باعث تقویت ارزهایی شده است که نرخ بهره بالاتری ارائه می دهند.
البته، از آنجایی که این سرمایهگذاران باید مطمئن باشند که کاهش ارزش پول بازدهی بالاتر را جبران نمیکند، این استراتژی عموماً به ارزهای باثبات کشورهایی با پایههای اقتصادی قوی محدود میشود.
ارز داخلی قوی تر می تواند تأثیر نامطلوبی بر صادرات و تراز تجاری داشته باشد. تورم بالاتر همچنین می تواند با تأثیر مستقیم بر هزینه های ورودی مانند مواد و نیروی کار بر صادرات تأثیر بگذارد. این هزینه های بالاتر می تواند تأثیر قابل توجهی بر رقابت پذیری صادرات در محیط تجارت بین المللی داشته باشد.
گزارش های اقتصادی
گزارش تراز تجاری یک کشور بهترین منبع اطلاعاتی برای ردیابی واردات و صادرات آن کشور است. این گزارش ماهانه توسط اکثر کشورهای بزرگ منتشر می شود.
گزارشهای تراز تجاری ایالات متحده و کانادا عموماً در ده روز اول ماه، با یک ماه تأخیر، به ترتیب توسط اداره سرشماری ایالات متحده و آمار کانادا منتشر میشوند .
این گزارشها حاوی اطلاعات زیادی است، از جمله جزئیات درباره بزرگترین شرکای تجاری، بزرگترین دستهبندی محصولات برای واردات و صادرات، و روند در طول زمان.